صنعت
فولاد ایران این روزها، زمانی طلایی را میگذراند. تولید و صادرات به برکت چشمکهای
خریداران در بازارهای جهانی، وضعیت مناسبی دارد. آنگونه که آمار و ارقام میگوید،
ظرفیت تولید ایران در سال 1404 قرار است به مرز 55 میلیون تن برسد و ایران را به یکی
از صادرکنندگان بزرگ فولاد تبدیل کند. به این بهانه پیرامون وضعیت صنعت فولاد و جایگاه
آن در اقتصاد کشور با مهدی کرباسیان، رئیس هیاتعامل ایمیدرو به گفتوگو پرداختیم.
او از نزدیک شدن به تکمیل زنجیره تولید خبر میدهد و میگوید با ظرفیت تولید 6/27
میلیونتنی آهن اسفنجی، 42 میلیونتنی گندله و 47 میلیونتنی کنسانتره در آستانه
تکمیل شدن توازن زنجیره فولاد قرار داریم. معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در بخش دیگری
از این گفتوگو از نحوه حمایتهای دولت از شرکتهای فولادی میگوید و تاکید دارد:
حمایتهای دولت باید در حدی باشد که شرکتها یکباره دچار زیادهطلبی و زیادهخواهی
نشوند. از سوی دیگر باید حواسمان به این نکته باشد که با توجه به فشارهای تحریم،
اشتغال و تولید کشور دچار خدشه نشود. به همین دلیل معتقدیم تولید داخلی و بازار
فولاد باید در حد منطقی و معقول مورد حمایت قرار گیرند. در ادامه مشروح این گفتوگو
را میخوانید.
با توجه به اینکه تولید و مصرف فولاد یکی از
شاخصهای اصلی توسعهیافتگی کشورها به شمار میآید و این صنعت را میتوان یکی از
بنیانهای مهم اقتصاد در هر کشوری دانست، هماکنون صنعت فولاد چه جایگاهی در
اقتصاد ایران دارد و در حال حاضر شاخصهای کلان اقتصادی چه وضعیتی از این صنعت در
اقتصادمان ترسیم میکند؟
نقشی
که صنعت فولاد در توسعه کشورها دارد و نقش و جایگاهی که این صنعت در حوزه معدن و
صنایع معدنی به خود اختصاص داده است؛ جایگاه بسیار بالایی است. بر این اساس، اگر
به آمار جهانی نگاهی بیندازید، متوجه میشوید در تجارت بینالمللی، از دو هزار میلیارد
دلار مبادله تجاری انجامشده در سال 2016 در حوزه معدن و صنایع معدنی، 43 درصد در
حوزه فولاد، تجارت شده است؛ رقمی که نشاندهنده جایگاه مهم فولاد در صنایع معدنی
دنیاست. از سوی دیگر، بخش فولاد در GDP کشورها سهم چشمگیری داشته و نقش این صنعت به
عنوان یک زمینهساز رشد، غیرقابل انکار بوده است. بنابراین فولاد، بخش بسیار مهمی
است که باید توجه ویژهای به آن کرد.
به
تبعیت از دنیا، در ایران هم این صنعت، جایگاه ویژهای دارد. همانطور که میدانید
در کشور ما بخش معدن و صنایع معدنی، با داشتن سهم پنج تا ششدرصدی در GDP کشور، دارای سهم ارزشی بالایی است و 22 درصد
صادرات در حوزه معدن و صنایع معدنی رقم خورده و این آمار در 9 ماه سال 96 حاصل شده
است؛ ضمن اینکه در 9ماهه گذشته، شش میلیون و 400 هزار تن در فولاد و زنجیره فولادی،
صادرات صورت گرفته که از نظر وزنی، رشدی 23درصدی و از نظر ارزشی، رشد سهدرصدی را
نشان میدهد. این موضوع بیانگر نقش مهم فولاد در اقتصاد و صنعت کشور است.
در
عین حال، به این نکته هم توجه داشته باشید که به احتمال فراوان، امسال به تولید
نزدیک 20 میلیون تن فولاد خواهیم رسید. این رقم نشاندهنده وضعیت مناسب این صنعت
در کشور است و این شرایط مناسب نیز به دلیل برقراری توازن در زنجیره فولاد رخ داده
است. یعنی ما توانستیم کارخانههای کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی را به بهرهبرداری
برسانیم که همه این موارد، پیشزمینههای تولید فولاد خام است. خوشبختانه ظرفیت
فولاد ما که حدود 21 تا 22 میلیون تن در ابتدای دولت یازدهم بود؛ الان به رقم 32 میلیون
تنی رسیده که پیشبینی میشود در سال 1404، این رقم به مرز هدف 55 میلیونتنی
برسد.
با توجه به مجموعه شرایطی که در اقتصاد ایران و
صنایع معدنی وجود دارد، آیا این هدفگذاری به واقعیت نزدیک است؟
از
نظر ما این هدف، دستیافتنی است. این در حالی است که در سال 1392 که ما بحث 55 میلیون
تن تولید را مطرح کردیم، بسیاری از کارشناسان، این هدف را غیرقابل دستیابی میدانستند؛
در حالی که این رقم محقق شده است.
شما به شرایط کنونی بخش تولید اشاره کردید، ولی
موضوعی که در بخش تولید مواد معدنی وجود دارد این است که چالشهای بسیاری پیش روی
تولیدکنندگان قرار گرفته است. از نظر شما در حال حاضر، مهمترین چالشهای موجود در
بخش فولاد کشور چیست و در جهت رفع آنها چه تمهیدات و اقداماتی باید انجام داد؟
همه
فعالان حوزه معدن و صنایع معدنی بهخصوص فولادیها جملگی بر این باورند که یکی از
چالشهای اصلی صنعت فولاد، طولانی شدن رکود در بخش مسکن است. با رکود کنونی بازار
مسکن و برخی از محصولات تولیدی که نیاز به فولاد دارند، ما هنوز در بالاترین ظرفیت
مصرف خود قرار نگرفتهایم؛ در غیر این صورت میتوانستیم شاهد تولید بیشتر باشیم.
در این میان باید بپذیریم که یکی از ظرفیتهای بسیار خوبی که در حوزه فولاد و مصرف
آن وجود دارد، بحث فولاد ساختمانی است.
در
فولاد ساختمانی که در آن بیشتر فولادهای طولی مورد استفاده قرار میگیرد، اکنون به
دلیل برطرف نشدن رکود در بازار ساختوساز مسکن، هنوز میزان مصرف به سطوح بالایی
دست پیدا نکرده است؛ از اینرو ظرفیت واحدهای تولیدی میلگرد و حوزههای مشابه در
حدود 50 درصد بوده است. این در حالی است که اگر این رکود به پایان برسد و بازار به
حالت عادی برگردد، میتوانیم شاهد عملکرد بسیار بهتر زنجیره فولاد باشیم. چالش دیگری
که در این میان وجود دارد و با وجود تلاشهای زیادی که داشتهایم، هنوز به صورت
کامل برطرف نشده، آن است که توازن کامل در زنجیره فولاد ایجاد نشده است.
البته
در سالهای اخیر این مشکل، بسیار کمتر شده؛ به طوری که ما توانستهایم در آهن
اسفنجی، ظرفیت تولید را به 6/27 میلیون تن، در گندله به 42 میلیون تن و در
کنسانتره به 47 میلیون تن برسانیم؛ موضوعی که نشاندهنده نزدیکی ما به توازن در
زنجیره فولاد است. همانطور که میدانید ما تا سال 1395 از کشورهای مختلف گندله
وارد میکردیم؛ اما اکنون برای صادرات گندله گام برداشتهایم.
علاوه
بر صادرات کنسانتره، تاکنون چند محموله گندله هم صادر کردهایم. همچنین ما
صادرکننده آهن اسفنجی هستیم. بر این اساس اگر به آمار نگاهی بیندازیم، مشاهده میکنیم
که در 9ماهه سال جاری، بیش از 540 هزار تن صادرات آهن اسفنجی برای کشور رقم خورده
است که این نیز به معنای نزدیک شدن به توازن در این حوزه است. در نهایت، با توجه
به نرخ رشد صادرات پیشبینی میشود در سال 1397 توازن این زنجیره (از سنگ آهن تا
فولاد) برقرار شود. بر این اساس، پیشبینی ما این است که با تکمیل زنجیره فولاد در
زمینه صادرات با رشد قابل توجهی در هریک از محصولات فولادی مواجه شویم.
شرکتهای بزرگی چون فولاد مبارکه اصفهان، در
برقراری توازن زنجیره فولاد چه نقشی دارند؟
خوشبختانه
برخی از شرکتهای فولادی با آگاهی توانستهاند در زنجیره فولاد، از ابتدا تا محصول
نهایی حضور داشته باشند. یکی از این شرکتهای موفق، فولاد مبارکه اصفهان است. شرکتی
که تاکنون دو سرمایهگذاری بسیار خوب در این زمینه داشته است.
سرمایهگذاری
اول که در سنگان با پنج میلیون تن کنسانتره و پنج میلیونتن گندله انجام و
خوشبختانه واحد گندله آن در مردادماه افتتاح شد. اخیراً نیز گندلهسازی اوپال با
ظرفیت پنج میلیون تن و کنسانتره تولید ملی با ظرفیت 5/2 میلیون تن افتتاح شده و با
توجه به ظرفیتهای ایجادشده در منطقه سنگان، تولید گندله بیش از 500 هزار تن طی
چند ماه اخیر بوده است.
در
این میان، یکی دیگر از اقدامات مثبت شرکت فولاد مبارکه اصفهان، خرید بخشی از سهام
شرکت توسعه معادن فلزات (به عنوان سهامدار چادرملو و گلگهر) بود. مشارکت در فولاد
سپیددشت و خرید ورق خودرو چهارمحال از کارخانههای خودروسازی (که متاسفانه تعهدات
خود را انجام نداده بود)، از دیگر اقدامات خوب فولاد مبارکه به حساب میآید. در این
چهار بخش با حمایت ایمیدرو و تلاش مدیران شرکت فولاد مبارکه، این شرکت به عنوان یک
نمونه یا نماد زنجیره خط تولید از سنگآهن به شمش و حوزه پاییندست یعنی رسیدن به
ورق است که نام خود را مطرح کرده است و امیدواریم این شرکت بتواند با سرمایهگذاریهای
جدید در حوزه منطقه خلیجفارس، این زنجیره را به طور کامل تکمیل کند.
فولادسازهای
دیگر نظیر فولاد خراسان نیز خوشبختانه به این زنجیره وارد شدند به طوری که این
شرکت یک واحد 5/2 میلیونتنی کنسانترهسازی در سنگان و یک واحد گندلهسازی را در نیشابور
در دستور کار خود قرار داده است. همچنین فولاد کاوه جنوب نیز 5/2 میلیون تن
کنسانتره و گندله در سنگان پیشبینی کرده است. به طور کلی میتوان گفت فولادسازهایی
موفق هستند که این زنجیره را به طور کامل داشته باشند. متاسفانه دو شرکت بزرگ ذوبآهن
اصفهان و فولاد خوزستان از جمله شرکتهایی هستند که فاقد زنجیره بوده و هر روز با
نگرانی بیشتری مواجه هستند.
علت این امر چیست؟
به نظر میرسد که دلیل این موضوع آن است که این
شرکتها در زمانی که باید تصمیمگیری میکردند، هیچ اقدامی انجام ندادند. البته ما
در حال کمک به این دو شرکت بزرگ برای ایجاد زنجیره هستیم.
در یک جمله برای تکمیل زنجیره تولید در بخش معدن
و صنایع معدنی به ویژه فولاد، به چه زیرساختهایی نیاز داریم؟
مساله
زیرساخت، یکی از مهمترین مسائل رسیدن به ظرفیت تولید 55 میلیون تن در افق چشمانداز
است. یکی از مهمترین زیرساختهای مورد نیاز این زنجیره حمل ریلی است. مسائل تامین
آب و برق مورد نیاز این صنایع نیز به عنوان مسائل دیگر مدنظر، برای برطرف کردن
آنها به منظور دستیابی به اهداف چشمانداز در حال پیگیری است. در این میان، با
بررسی اولیه انجامگرفته در طرح جامع فولاد، میزان سرمایهگذاری مورد نیاز برای زیرساختهای
این زنجیره بالغ بر 14 میلیارد یورو بوده که نیازمند هماهنگی بین بخشی وزارتخانههای
صنعت، معدن، تجارت، راه و مسکن، نیرو و نفت است. این اقدام از طریق مطالعه انجامشده
در سازمان و تعیین اولویتهای اول زیرساختی در این بخش در حال پیگیری با سایر
نهادهای حاکمیتی است. نمودار یک میزان سرمایهگذاری مورد نیاز ایجاد زیرساختهای
لازم جهت زنجیره فولاد تا افق چشمانداز را نشان میدهد.
بررسیها
نشان میدهد یکی از اقدامات خوبی که ما در حال انجام آن هستیم، افزایش ذخایر معدنی
کشور با توسعه اکتشافات جدید است. این است که پس از اکتشافات اخیر بسیار خوبی که
انجام شد بیش از 500 میلیون تن ذخیره سنگآهن قطعی ما افزایش پیدا کرد. این از
افتخارات ایمیدرو است که در دو سال اخیر حجم قابل توجهی به ذخایر کشور در حوزه
طلا، سنگآهن، بوکسیت، آنتیموان، زغالسنگ و عناصر نادر اضافه شده است. همچنین به
همت شرکت تهیه و تولید دو حفاری بسیار خوب در عمق 1500متری انجام شده که به ذخیره
قابل توجه سنگآهن رسیدهایم تا اکتشافات جدیدی در فلات مرکزی به ثبت برسد. پیشبینی
میشود در آن منطقه حداقل دو میلیارد تن ذخیره جدید سنگآهن وجود داشته باشد. بنا
داریم در آن منطقه کنسرسیوم سنگآهنیها و فولادیها را تشکیل دهیم تا عملیات
اکتشاف دقیقتر انجام شود. ضمن اینکه معتقدیم در حوزه اکتشاف باید به سمت اکتشافهای
زیرزمینی رفت، این در حالی است که در حال حاضر اکثر فعالیتهای این حوزه به صورت
روباز انجام میشود. البته بنده به عنوان مسوول سازمان توسعه اطمینان دارم با پیشرفت
و حرکت به سمت اکتشافات زیرزمینی به ذخایر ارزشمند بیشتری دست پیدا خواهیم کرد.
در حال حاضر مساله کمبود آب، زیرساختها و حملونقل
از مهمترین چالشهای صنعت فولاد محسوب میشوند، اما به نظر میرسد تاکنون، گامهای
جدی برای حل این مشکلات برداشته نشده است. علت را در چه محورهایی میبینید؟
در
حوزه فولاد شاید یکی از مهمترین مشکلی که میتوان به آن اشاره کرد مساله حملونقل
است. البته بحث حملونقل یک چالش جدی در بخش معدن و صنایع معدنی به حساب میآید.
متاسفانه جانمایی بعضی از واحدهای ما به صورتی است که جابهجایی بسیار وسیعتر از
حالت عادی است. برای مثال اگر شرکتهای فولاد ما در نزدیکی دریا واقع بود، شاید نیازی
به برخی از جابهجاییها نبود یا مثلاً اکثر هفت طرح فولادی در مکانهایی هستند که
نیاز به جابهجایی و حملونقل را بیشتر کرده است. یا فاصله زیاد معادن ما با مکانهای
مصرفی یکی از مشکلات جدی به شمار میرود. همه این مثالها نشان میدهد که یکی از
مهمترین چالشهای ما بحث حملونقل و بهخصوص راهآهن است. راهآهن ما ظرفیت و کشش
حمل بار را ندارد. برای مثال، یکی از نگرانیهای جدی ما این است که تا دو سال آینده
در سنگان بیش از 20 میلیون تن بار باید از آنجا حمل شود؛ ضمن اینکه با راهاندازی
راهآهن افغانستان، بار این کشور نیز به میزان حملونقل اضافه خواهد شد، علاوه بر
این بار ترانزیت ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان نیز برای حمل به جنوب به این خط
اضافه خواهد شد و این خط اصلاً ظرفیت و کشش حمل به جنوب کشور را ندارد. البته باید
این نکته را نیز مدنظر داشته باشیم که در برخی نقاط ظرفیت جابهجایی در داخل کشور
نیز حتی وجود ندارد و همین مسائل موجب میشود که یک گرفتاری جدی ایجاد شود.
یکی
دیگر از چالشهای دیگر پیشروی صنایع معدنی کشور، چالش آب است. البته بحث آب در کل
کشور یک مشکل اساسی است. در حوزه معدن نیز بخشی از واحدهای ما در مکانهایی واقع
شدهاند که با معضل آب مواجه هستند. به خاطر دارم زمانی که کلنگ افتتاح فولاد
سبزوار زده شد، این کارخانه با معضلات آب، برق، گاز و راهآهن روبهرو بود و ما
مجبور شدیم تمام این موارد را برطرف کنیم. خوشبختانه با پیشرفتی که حاصل شده پیشبینی
میشود تا یک ماه آینده، این واحد به بهرهبرداری برسد. خوشبختانه معادن شرق کشور
از قبیل گلگهر و چادرملو از خلیجفارس در حال احداث خط لوله هستند یا فولاد
مبارکه که از پساب شهرهای اطراف اصفهان استفاده میکنند. به هر حال باید پذیرفت که
مشکل آب یک مشکل جدی است. نکته بعدی که باید به آن توجه کرد؛ حل مساله آبرسانی است
که میتوان این مشکل را با ایجاد واحدها در نزدیکی خلیجفارس حل کرد. همچنین یکی دیگر
از مهمترین چالشها، مساله مواد اولیه است. برای مثال، به تازگی فولادیها، به
منظور تامین الکترود گرافیتی با چالشهای فراوانی مواجهند. البته سازمان توسعه و
نوسازی معادن و صنایع معدنی، در راستای تامین الکترود، مواد نسوز و همچنین مواد
مصرفی و افزودنی زنجیره فولاد برنامههای حمایتی گستردهای در دست اجرا دارد.
در
این میان ما به عنوان سیاستگذار، به خوبی میدانیم که هموارسازی زیرساختها از وظایف
دولت است، اگر زیرساختها به خوبی مهیا نباشند، قیمت تمامشده بالا میرود. واضح
است که در این میان تولیدکننده هیچ نقشی در فراهم کردن زیرساختهای مناسب ندارد و
در واقع قربانی زیرساختهای نامناسب میشود. یک تولیدکننده وظیفه ندارد جاده بسازد
یا دسترسی برق را برای خود فراهم کند یا خط لوله گاز بکشد؛ اما در حال حاضر ما در
برخی نقاط از جمله سنگان، شاهد هستیم که بحث برق و گاز بر عهده تولیدکننده قرار
گرفته و همین موضوع موجب افزایش قیمت تمامشده شده است. بحث بعدی، مساله خود سنگآهن
است که البته خوشبختانه با توجه به ذخیره جدید نیممیلیونتنی کشفشده، نگرانیها
کمتر شده است. با این اوصاف من مطمئن هستم با توجه به اقدامات جدید و مخصوصاً حمایت
از معادن کوچک و متوسط، این چالشها قابل حل بوده و نگرانی بسیار بزرگی نمیتواند
به شمار آید.
شما در صحبتهایتان به حفظ بازارهای صادراتی
اشاره کردید، با توجه به شرایطی که اکنون در منطقه و سطح بینالملل داریم و تنشهایی
که وجود دارد، در حال حاضر وضعیت بازارهای صادراتی ایران چگونه است؟ در بازارگشایی
با چه محدودیتها و چالشهایی مواجه هستیم؟
همانطور
که مستحضرید، قبل از برجام، بازارهای صادراتی ما بسیار محدود بود؛ به طوری که برای
مثال در سال 1391 تنها 200 هزار تن فولاد به کشورهای دیگر صادر کردیم؛ ولی
خوشبختانه در حال حاضر بازارهای صادراتی فولاد ایران متنوع شده است. امروز ما به
اروپا، آسیا و حتی کانادا شمشهای فولادی صادر کردیم و این شش میلیون صادرات فولاد
به بازارهای متنوعی ارسال میشود. البته باید به این نکته توجه داشت که حفظ بازار
صادرات و تنوع بخشیدن به آن، از شروع صادرات بسیار مهمتر است. برای اینکه بتوانیم
بازار صادراتی را حفظ کنیم، باید به تنوع جنس و از آن مهمتر به استانداردها و قیمت
تمامشده توجه ویژهای داشت. بنابراین به نظر میرسد در شرایط کنونی، این
پارامترهایی که به آنها اشاره شد، حتماً باید مدنظر قرار گرفته شود. نکته بسیار
مهمی که در امر صادرات وجود دارد، حمایت از صادرات از سوی دولت است که متاسفانه
مقامات دولتی در این زمینه کمتوجهی کردهاند که امیدواریم در سال 1397، جوایز
صادراتی و کمک به صادرکنندگان در دستور کار جدی دولت قرار بگیرد.
در شرایط فعلی شرکتهای تولیدکننده فولاد از
دولت انتظار دارند به شکل ویژهای از آنها حمایت کند؛ یعنی به هر نحوی شده مساله
تنگنای نقدینگی آنها را برطرف کند. تا چه میزان این انتظارات از دولت منطقی است و
باید مورد حمایت قرار گیرند؟
زندگی
کردن در دنیای رویایی و حضور آرمانی در بازارهای صادراتی را که همه آرزوی آن را
دارند، اما باید واقعگرا بوده و با واقعیت حرکت کنیم. باید پذیرفت که تحریمها
همچنان وجود دارد و نباید فراموش کرد همواره سایه تحریم بر سر کشور ما (بهخصوص در
مسائل اقتصادی) وجود دارد، اهمیت این موضوع با فشاری که این روزها دولت آمریکا و
در راس آن دونالد ترامپ با راهنمایی و راهبری رژیم صهیونیستی و همچنین بودجه و حمایت
مالی سنگین سعودیها بر کشور ما وارد میکند، دوچندان شده است. واقعیت این است که
ایران از نظر اقتصادی تحت فشار و تحریم قرار دارد. مساله مهم دیگر که باید به آن
توجه کرد این است که باید بپذیریم برای حفظ مسائل داخلی و جلوگیری از تنشهای اجتماعی،
سیاسی و حمایت از اقشار آسیبپذیر و ضعیف، سیاستهای کنترلی برای حفظ نرخ ارز، ایجاد
محدودیتهایی برای کنترل نرخ ارز و نقدینگی و سیاستهایی از این قبیل در کشور وجود
دارد. از سوی دیگر باید بپذیریم سیستم بانکی ما نیز سیستم پویایی نیست. به همین دلیل
تمامی تولیدکنندگان و صادرکنندگان ما با مشکلاتی مواجهند. بنابراین نباید بازار را
رها کرد تا مشکلات تولیدکنندگان ما بیشتر از این شود. بدیهی است نباید به گونهای
نیز رفتار کرد که تولیدکنندگان بدون توجه به لزوم رقابت و کاهش قیمت تمامشده،
صرفاً حمایت دولت را به شکل افراطی بخواهند. بنابراین حمایتهای دولت باید در حدی
باشد که شرکتها یکباره دچار زیادهطلبی و زیادهخواهی نشوند.
از
سوی دیگر باید حواسمان به این نکته باشد که با توجه به فشارهای تحریم اشتغال و تولید
کشور دچار خدشه نشود. به همین دلیل معتقدیم، تولید داخلی و بازار فولاد باید در حد
منطقی و معقول مورد حمایت قرار گیرند.
در سالهای اخیر شاهد بودیم سیاست تعرفهای از
سوی دولت به عنوان یک راهکار حمایتی از تولید داخلی در صنعت فولاد عنوان میشد اما
اکنون این روند تغییر کرده و دولت به سمت کاهش تعرفهها حرکت کرده است اما در
مقابل بسیاری از فولادسازان نسبت به کاهش تعرفهها واکنش نشان دادهاند و از این
مساله گلایه دارند. نظر شما در این زمینه چیست؟
باید
واقعنگر باشیم و این واقعنگری با دید علم اقتصاد و توجه به آن شکل خواهد گرفت.
همانطور که مستحضرید در حال حاضر، در کنار اقتصاد آزاد و اقتصاد نهادگرا که دو
اقتصاد مقابل هم به شمار میآیند، اقتصادهای دیگری نیز آمده است. کمااینکه همین
امسال جایزه نوبل را ریچارد تیلر، به دلیل پژوهش در حوزه اقتصاد رفتاری از آن خود
کرد. در واقع اقتصاددانان بسیاری در دنیای امروز وجود دارند که معتقدند باید چیزی
میان نهادگرایی و اقتصاد آزاد رفتار کرد. بنابراین نمیتوان به طور کامل تعرفهها
را برداشت یا اینکه طوری تعرفهگذاری کنیم که در زمینههایی که نیاز به واردات در
جهت رشد و توسعه صنعت داخلی داریم با چالش مواجه شویم.
نکتهای
که در حال حاضر وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت، آقای شریعتمداری شدیداً به آن معتقد
است، مشورت با انجمنهای صنفی و تولیدی است. بنابراین در دوره جدید دولت و وزارت
صنعت، معدن و تجارت، برای اعمال تعرفه یا عوارض قطعاً در وزارتخانه با دستاندرکاران
تولید، صادرکننده و تجار مشورت خواهد شد.
با توجه به اینکه پس از برجام، گشایشهایی در زمینه
سرمایهگذاری ایجاد شد، سرانجام این سرمایهگذاریها به کجا رسیده است؟ با توجه به
شرایط کنونی و نگرانیها نسبت به تصمیم رئیسجمهور آمریکا به تمدید یا عدم تمدید
لغو تحریمهای ایران چه آیندهای برای سرمایهگذاری در این بخش میتوان متصور بود؟
در
حوزه معدن و صنایع معدنی همانطور که در اقتصاد مقاومتی هم تاکید شده، معدن فناپذیر
است. صدها میلیون سال زمان نیاز خواهد بود که یک ماده معدنی ایجاد شود. کشورهای
معدنی دنیا محدود هستند و میزان معادن نیز در این کشورها محدود است. به دلیل همین
محدودیتها ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که معادن میتوانند ارزش افزوده
خوبی ایجاد کنند. بهخصوص برای کشور ما که در آن گاز به وفور یافت میشود و ممزوج
شدن مواد معدنی با گاز در کنار جایگاه ایران که به آب دسترسی دارد و از سوی دیگر
بازار مصرف 450 تا 500میلیونی منطقه و نیازی که جهان به مواد معدنی دارد، همه اینها
در کنار هم ایران را در جایگاه ویژهای قرار داده است.
به
همین دلیل بدیهی است سرمایهگذاری در این حوزه یک نقطه گلوگاهی محسوب میشود. ما
باید بپذیریم در حوزه معدن و صنایع معدنی به حدود 50 میلیارد دلار و در حوزه فولاد
نزدیک 30 میلیارد دلار جذب سرمایه جدید نیاز داریم و این یکی از چالشهای جدی پیشروی
صنعت ما به حساب میآید. البته من امیدوارم با تلاشها و اقداماتی که وزارت خارجه
و دولت انجام میدهد، بتوانیم زمینه جذب سرمایهگذار خارجی را بیشتر فراهم کنیم.
باید
بپذیریم منابع مالی درون کشور محدود است، ما غیر از درآمد نفت و درآمد صادرات غیرنفتی
درآمد دیگری نداریم. بخش زیادی از این مشکل نیز به هزینههای جاری برمیگردد، در
واقع تصمیماتی قبلاً گرفته شده یا بعداً گرفته خواهد شد که بعضاً به عنوان هزینههای
جاری مصرف شده یا صرف هزینههای زیرساختی میشود، به همین دلیل ما باید سیستم بانکی
و بیمهای متصل به بازار بینالمللی؛ سیستمهای بانکی بینالمللی داشته باشیم تا
بتوانیم علاوه بر استفاده از منابع ارزان خارجی، امکان تسهیل جذب سرمایهگذار خارجی
را نیز در کشور فراهم کنیم.
البته
این اقدامات از دست ما خارج است. چیزی که به ما مربوط میشود این است که ما پروژههای
متعددی در این حوزه داریم و از آنجا که من در این چهار سال ملاقاتهای متعددی با
شرکتهای بینالمللی داشتم، همه آنها علاقهمند
به
سرمایهگذاری در حوزه معدن و صنایع معدنی ایران هستند. و این علاقهمندی به دلیل
امتیازاتی است که جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران در این حوزه
دارند.
به نظر میرسد در زمینه توسعه معدن و فولاد بیشتر
استراتژیهای کوتاهمدت را مورد توجه قرار دادهایم و توجه چندانی به استراتژیهای
بلندمدت نداشتهایم. بنابراین در این مسیر چقدر به تدوین استراتژیهای بلندمدت نیاز
داریم؟
استراتژی
بلندمدت کموبیش یک واقعیت است. البته چنین رویکردی در کل حوزههای اقتصادیمان
وجود دارد. خوشبختانه در برنامه پنجساله تصویبشده رویکرد بهتری اتخاذ شده و امیدوارم
شرایط به گونهای مهیا شود که بتوان بر اساس این برنامه عمل کرد. در حوزه معدن و
صنایع معدنی، وزیر صنعت دولت دوازدهم بهمحض انتخاب به عنوان وزیر از ایمیدرو
خواستند یک نقشه راه چهارساله برای وزارتخانه تهیه شود.
همکاران
من در دفتر برنامهریزی تحقیقات و تلاش بسیاری در این زمینه انجام دادند و در جلسهای
که با مدیران و دستاندرکاران صنایع بخش معدن و صنایع معدنی خصوصی و دولتی، صاحبنظران
و همچنین اعضای درون دولت داشتند، پیشنویس برنامه 75بندی را تهیه کردند و به وزیر،
دولت و مجلس تحویل دادند. البته این برنامه وحی منزل نیست و کاملاً قابل نقد است؛
اما به هر حال این طرحی است که ما در دستور کار خود قرار دادیم و در حال انجام آن
هستیم. یکی از مهمترین بندهای این برنامه تشکیل ستاد زنجیرهای فولاد است که با
جدیت در حال پیگیری آن هستیم.
با وجود تلاشهایی که در زمینه توسعه صنعتی و
اقتصادی از طریق پتانسیلهایی که در بخش معدن و فولاد داشتهایم انجام دادهایم
هنوز نتوانستهایم در این مسیر گام برداریم. برای اینکه صنایعی همچون فولاد بتوانند
در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند چه راهکاری باید اندیشید؟
معتقدم
صنعت فولاد کشور در حال پیدا کردن جایگاه خود است. در واقع زمانی که صادرات ما از
مرز شش میلیون تن گذشته و قرار است تا پایان سال به هشت میلیون تن نیز برسد، ایجاد
اشتغال و ارزآوری به همراه دارد. اگر به صنایع مختلف این بخش از فولاد گرفته تا
سنگآهن نگاهی بیندازید مشاهده میکنید صدها هزار نفر در این حوزه مشغول کار
هستند. پس صنعت فولاد در حوزه توسعه صنعتی بسیار نقش موثری دارد. اما این حرف که
جایگاه معدن و صنایع معدنی در اقتصاد کشور هنوز واضح نیست، از نظر من حرف قابل
قبولی است. دلیل آن نیز این است که سایه اقتصاد نفتی، گازی و همچنین اقتصاد سیاسی
بر کشور بسیار پررنگ است. بنابراین ما گاهی اوقات سعی میکنیم از میان ابرها سر
خود را بیرون بیاوریم.
یعنی میتوانیم در مسیری حرکت کنیم که صنعت
فولاد را به پیشران رشد اقتصادی تبدیل کنیم؟
چنین
هدفی در دستور کار ما قرار دارد. فکر میکنیم با رساندن تولید به مرز 55 میلیون تن
و صادرات بیش از 16 میلیون تن فولاد در سال 1404 و توسعه واحدها و داشتن ارزش
افزوده بیشتر از منابع داخلی نظیر سنگآهن و گاز و استفاده بهینهتر از نیروی
انسانی مستعد، جایگاه فولاد و صنایع فولادی را در اقتصاد و در GDP کشور با محصولاتی ارزانتر و با کیفیت بهتر
افزایش دهیم و در نهایت بتوانیم جایگاه بهتری در بازارهای جهانی داشته باشیم.