«دولت این روزها از سوی دو گروه مورد هجمه قرار گرفته است؛ یک گروه به دلیل عدم آگاهی و کمبود اطلاعات دولت را به دلیل انجام این سفر و تفاهمهایی که به انجام رسانده مورد انتقاد قرار میدهند و گروهی دیگر برای مخالفت با دولت، دستاوردهای این سفر را به باد انتقاد میگیرند. به همین سبب، لازم است اطلاعرسانی گسترده و شفافی در این زمینه صورت گیرد.» این جملاتی است که مهدی کرباسیان در واکنش به انتقاداتی که در روزهای اخیر پیرامون قراردادهایی که در سفر رئیسجمهور به اروپا امضا شد، میگوید. او که به عنوان معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس هیات عامل ایمیدرو در سفر به ایتالیا و فرانسه حضور داشت و تعدادی از این قراردادها در بخش فولاد و معدن را با سرمایهگذاران ایتالیایی و فرانسوی به امضا رساند تاکید دارد «عزیمت رئیسجمهوری و هیات همراهش به ایتالیا و فرانسه در نوع خود سفر ارزشمندی قلمداد میشود. بازتاب آن در رسانههای خارجی نیز اهمیت این سفر و دستاوردهای آن را تایید میکند. نباید فراموش کرد که حدود یک دهه، از زمان روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم، امکان سفر مقامات ایرانی در این سطح به کشورهای اروپایی فراهم نشد.» در ادامه شرح این گفتوگو را پیرامون قراردادهایی که در این سفر به امضا رسیده است، میخوانید.
رئیسجمهوری در هفته نخست بهمنماه، در راس هیاتی بلندپایه از مقامات دولتی و فعالان بخش خصوصی عازم دو کشور ایتالیا و فرانسه شد و در خلال ملاقاتهایی که میان دو طرف صورت گرفت، قراردادها و اسناد متعددی نیز برای همکاریهای دوجانبه در عرصههای مختلف به امضا رسید. این شاید نخستین سفر اروپایی دکتر روحانی به اروپا در کسوت رئیسجمهوری و پس از دستیابی به توافق وین است. مبنای انتخاب این دو کشور چه بود؟
اجازه دهید درابتدا این توضیح را بدهم که آنچه در این دو سفرمیان دو طرف به امضا رسید، اغلب یادداشت تفاهم و سند همکاری بود نه قرارداد. قرارداد به عنوان تفاهمنامهای شناخته میشود که تعهدآور است. اما یادداشت تفاهم، تفاهمنامهای است که پس از طی مراحلی به امضای قرارداد منتهی میشود. در این سفر، تعداد قراردادهایی که به امضا رسید، بسیار اندک بود و شاید، تنها همکاری با شرکت پژو به مرحله امضای قرارداد رسید. بنابراین اغلب تفاهمنامههایی که ایران با شرکای خود به امضا رساند بیشتر در سطح یادداشت تفاهم بوده است البته درموارد محدود هم قرارداد امضا کردیم.
بر اساس آنچه تاکنون توسط دولت و بخش خصوصی از دستاوردهای این سفر اطلاعرسانی شده است، حجم اسناد امضاشده و توافقهای صورتگرفته، قابل توجه به نظر میرسد. این تفاهمنامهها قرار است در چه پروسهای قرار گیرد؟ و ضمانت اجرایی آن چه خواهد بود؟ پرسش مهم دیگر اینکه نتایج این سفر برای بخش خصوصی چه خواهد بود؟
عزیمت رئیسجمهوری و هیات همراهش به ایتالیا و فرانسه در نوع خود سفر ارزشمندی قلمداد میشود. بازتاب آن در رسانههای خارجی نیز اهمیت این سفر و دستاوردهای آن را تایید میکند. نباید فراموش کرد که حدود یک دهه، از زمان روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم، امکان سفر مقامات ایرانی در این سطح به کشورهای اروپایی فراهم نشد. نکته مهم آن است که این سفر به دعوت آقای اولاند، رئیسجمهور فرانسه و رئیسجمهور ایتالیا دو کشور معتبر اروپایی صورت گرفت و همانگونه که در رسانهها انعکاس یافت، استقبال شایستهای از رئیسجمهور ایران و هیاتی که به همراه داشت به عمل آمد. مردم و دولت ایران به دلیل جایگاهی که در پهنه بینالمللی کسب کردهاند، این روزها در کانون توجه قرار گرفتهاند. در هیات ایرانی متشکل از وزرای اقتصادی و غیراقتصادی نیز نمایندگانی از بخش خصوصی حضور داشتند. ارزش تفاهمنامهها و قراردادی که در این دیدارها منعقد شد، رقم قابل توجهی است و شامل سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی و عمده این تفاهمنامهها معطوف به کمبودهایی است که کشور بهطور جدی با آن مواجه است؛ مانند قراردادی که برای خرید 118 فروند هواپیما از فرانسه به امضا رسید و این تعداد هواپیما قرار است، بخشی از فرسودگی ناوگان هوایی ایران را ترمیم کند. اما در ایتالیا مذاکرات بیشتر حول سرمایهگذاری، سرمایهگذاری مشترک و تامین منابع مالی بود. مهم اینکه، میان ایران و دو صندوق بیمهای کوفاس و ساچه در فرانسه و ایتالیا تفاهمهای خوبی منعقد شد. همانگونه که رئیس اتاق ایران نیز اطلاعرسانی کرده است، در ایتالیا 18 تفاهمنامه امضا شد که 15 مورد به بخشهای دولتی و شرکتهای وابسته به نهادهای دولتی و سه تفاهمنامه به بخش خصوصی مربوط میشود. در عین حال، حدود 20 توافقنامه نیز در بخشهای صنعتی، کشاورزی، تجهیزات معدنی و خدمات فنی مهندسی از سوی بخش خصوصی امضا شده است.
از میان کشورهای اروپایی، چرا ایتالیا و فرانسه به عنوان مقاصد نخست رئیسجمهوری برگزیده شد؟ آثار این سفر بر مراودات آتی ایران و سایر کشورهای اروپایی چه خواهد بود؟
همانگونه که پیش از این مورد اشاره قرار دادم، یکی از مهمترین دلایل سفر هیات ایران به دو کشور، دعوتی است که مقامات این کشورها از ایران به عمل آوردند. مناسبات اقتصادی، تجاری و فرهنگی ایران و ایتالیا دارای سابقهای دیرینه است و در همه این سالها روابط این دو کشور برقرار بوده است. حتی در دوران اعمال تحریمها نیز برخی شرکتهای ایتالیایی همچنان به مراودات و همکاریهای خود با ایران ادامه دادند؛ بهطوری که در حوزه صنایع معدنی همکاریهایی در زمینه تولید فولاد و کنسانتره داشتهایم. سفر به فرانسه هم از آن جهت دارای اهمیت است که این کشور در تکنولوژی پیشرفتهای خوبی داشته است؛ ضمن اینکه باید بپذیریم که این دو کشور جزو کشورهای رده یک اروپا هستند. میخواهم بگویم برای انجام این سفر، بیشتر، آنها از خود رغبت نشان دادند. انجام این سفر نهتنها از بعد اقتصادی اهمیت دارد که دارای دستاوردهای سیاسی نیز بود. ایران به جایگاه ویژهای در منطقه خاورمیانه دست یافته است. وقتی نظام بینالملل شاهد توسعه همکاریهای اقتصادی ایران و دو کشور ایتالیا و فرانسه باشد، پروژه ایرانهراسی برخی کشورها نیز به شکست میانجامد. ضمن آنکه امنیت حاکم بر ایران بیش از پیش در عرصه جهانی رخ مینمایاند و این فاکتور مهم، نگاه سرمایهگذاران را متوجه ایران میسازد. جامعه بینالملل، پیش از این ایران را به عنوان یکی از محورهای شرارت میشناخت. اما اکنون میان ایران و دو دولت مهم اروپایی پروتکلهایی برای همکاری اقتصادی منعقد شده است و در عین حال، این کشورها مذاکراتی در زمینه مقابله با تروریسم، افراطیگری و خشونت در خاورمیانه و منطقه منا خواهند داشت. در این صورت کشورمان از اتهاماتی که در سالهای گذشته، در مطبوعات، رسانهها و افکار عمومی سایر کشورها مطرح شده بود، تبرئه خواهد شد و تصویری از ایران به نمایش در خواهد آمد که نشاندهنده صلحطلبی کشورمان خواهد بود. باید از تیم مذاکره هستهای نیز تشکر کنیم که فرآیند پرمشقت و البته موفقیتآمیزی را برای ایجاد توافق طی کردند و عملکرد دستگاه دیپلماسی، عزت ایرانیان را در عرصه بینالملل ارتقا بخشید. در کنار مذاکرات متعددی که در ایتالیا صورت گرفت با 9 بانک ایتالیایی و صندوق ضمانت صادرات ایتالیا تحت عنوان ساچه نیز مذاکراتی داشتیم و آنها نسبت به آغاز همکاری با ایران ابراز تمایل میکردند. در سالهای اخیر کانالهای بانکی ایران مسدود شد و نقل و انتقال پول بیشتر از طریق صرافیها صورت میگرفت. برخی از این بانکها اعلام میکردند که اعتبارات جدیدی را برای پروژههای ایران اختصاص خواهند داد و این دستاورد بزرگی است.
ایران چه قراردادهایی با فرانسه و ایتالیا منعقد کرده است؟ نگرانی که این روزها از سوی منتقدان مطرح میشود این است که با اجرایی شدن این اسناد و تفاهمنامهها، ایران به بازار محصولات ایتالیایی و فرانسوی تبدیل خواهد شد، آیا این ادعا درست است؟
من البته از جزییات تفاهمنامههایی که در سایر بخشها منعقد شده اطلاعی ندارم. اما میتوانم در مورد موضوع تفاهمنامههایی که در بخش صنایع معدنی به امضا رسید توضیحاتی ارائه کنم. باز هم تاکید میکنم که برخی ممکن است برداشتهای غلطی داشته باشند و همه آنچه به عنوان یادداشت همکاری به امضا رسیده است را به عنوان قرارداد تلقی کنند. قرارداد معادل contract یا agreement است در حالی که ما mou به امضا رساندهایم. در حقیقت این یادداشت تفاهمها، پیشزمینه قرارداد است. ما چند یادداشت تفاهم و چند قرارداد در فرانسه امضا کردهایم. اما مهمترین این تفاهمنامهها در ایتالیا منعقد شد. یکی از این تفاهمنامهها، به تاسیس شرکتی تحت عنوان پرشین متالیک اختصاص دارد که ارزش آن به دو میلیارد یورو میرسد. به موجب این تفاهمنامه قرار است، این شرکت ظرف چند روز آینده در منطقه آزاد چابهار تاسیس شود. 60 درصد سهام این شرکت مربوط به گروه دانیلی است و 40 درصد سهام آن نیز متعلق به ایمیدرو خواهد بود.
چنانچه این یادداشت تفاهم به مرحله امضای قرارداد برسد، آیا شراکت با دانیلی برای ایران دارای توجیه اقتصادی خواهد بود؟
این شرکت در قالب هلدینگ سرمایهگذاری فرآیند تولید فولاد از مرحله استحصال سنگآهن تا تولید آهن اسفنجی را به انجام خواهد رساند و برای مراحل دیگر شرکتهای دیگری نیز ایجاد خواهد شد. برنامه ما این است که تا دو سال آینده که پروژههای این شرکت به مرحله بهرهبرداری رسید تا 30 درصد سهم این شرکت در بورس ایران و ایتالیا عرضه شود. هدف از عرضه سهام این شرکت در بازار سرمایه ایران و ایتالیا این است که سرمایه این شرکت افزایش یابد و سهامداران جزء نیز در سهام آن سهیم شوند. در واقع به جز شرکت دانیلی از مشارکت شرکتهای دیگر ایتالیایی که علاقهمند به خرید سهم از این شرکت هستند نیز استقبال میکنیم. اخیراً مطلع شدیم که یک گروه سنگاپوری برای خرید درصدی از سهم این شرکت اعلام آمادگی کرده است. برای مراحل مختلف پروژه باید مشاورانی را به کار بگیریم تا هم انجامپذیری و هم توجیهپذیری طرحها را مورد سنجش قرار دهند. در واقع، تامین مالی توسط سرمایهگذاران صورت خواهد گرفت و ایمیدرو هم پس از مدتی میزانی از سهم خود را به بخش خصوصی واگذار خواهد کرد. ایمیدرو به عنوان یک سازمان توسعهای در سرمایهگذاریها پیشتاز خواهد بود وگرنه قرار نیست سهام را نزد خود نگه دارد. بنابراین اگر بخش خصوصی دارای اهلیت و قابلیت اعلام آمادگی کند، ایمیدرو سهام مربوط به خود را واگذار میکند. دومین یادداشت تفاهمی که ما در این سفر به امضا رساندیم با «فاتا دانیلی» بود. گروه دانیلی، سهام فاتا را خریداری کرده است. فاتا یکی از غولهای فولادی و آلومینیوم ایتالیاست که نسبت به ورود به بازار ایران اعلام آمادگی کرده است. اکنون گروه دانیلی مالک اصلی فاتاست و گروه دانیلی را صرفاً به واسطه فعالیتهایش در عرصه فولاد نمیشناسند. این شرکت بزرگ در زمینه تولید آلومینیوم و سایر صنایع معدنی نیز فعال است. فاتا دانیلی و سازمان ایمیدرو قرار است همکاری مشترکی را برای ایجاد یک واحد 150تنی آلومینیوم آغاز کنند. با توجه به اینکه ایران دارای انرژی فراوان و ارزان است، تولید آلومینیوم در این حجم توجیهپذیر است. چنان که گاز یکی از اصلیترین و محوریترین مواد اولیه تولید آلومینیوم است. اما باید توضیح دهم که در پاییندست تولید آلومینیوم، تولید ورق خودرو و سیم و کابل را پیشبینی کردهایم. یادداشت تفاهم دیگری که در ایتالیا به امضا رساندهایم، مربوط به تولید لولههای بدون درز برای انتقال نفت است که قرار است در هرمزگان و با همکاری ایمیدرو، فولاد هرمزگان و شرکت اس ام اس کلید بخورد. در ایتالیا دو یادداشت تفاهم دیگر نیز منعقد شد که یکی به طرح توسعه فولاد هرمزگان مربوط است که شرکت فولاد مبارکه برای افزایش تولید این واحد از 5 /1 میلیون تن به سه میلیون تن آن را به امضا رساند. یادداشت تفاهم دیگر هم مربوط به طرح توسعه فولاد مبارکه در اصفهان است. مجموع این قراردادها به 5 /6 میلیون یورو میرسد.
شرکت توسعه معادن و صنایع معدنی خاورمیانه (میدکو) نیز یادداشت تفاهمی به منظور طرح توسعه فولاد در سیرجان و همچنین تعدادی دیگر از محصولات به امضا رساند. گروه سرمایهگذاری غدیر، یادداشت تفاهمی با آنسالدو برای ایجاد نیروگاه برق در بندرعباس و همچنین در مورد طرح توسعه پالایشگاه شیراز نیز یادداشت تفاهم به امضا رساند.
در فرانسه چطور؟ آیا میتوانید به جزییات تفاهمنامههایی که در فرانسه منعقد کردید نیز اشاره کنید؟
در فرانسه در کنار قرارداد و یادداشت تفاهمنامهای که برای خرید هواپیما به امضا رسید، یادداشت تفاهمی هم با شرکت فیوز فرانسه (FIVES Group) به منظور تولید 450 هزار تن آند برای تولید 750 هزار تن آلومینیوم به امضا رساندیم. ارزش این قرارداد حدود 400 میلیون یورو است و خوشبختانه با تفاهمی که انجام شد، تیمی از فیوز برای ادامه مذاکرات به ایران آمد.
این سرمایهگذاریها مبتنی بر مشارکت خواهد بود؟
تلاشمان این است که هم در تولید آلومینیوم و پروژههای تکمیلی که در آینده تعریف میشود، مشارکتهایی داشته باشیم.
اگر این یادداشتهای تفاهم به امضای قرارداد منتهی شود، آیا میتوان امیدوار بود که راه ورود محصولات ایرانی به بازارهای جهانی گشوده شود؟
دولت این روزها از سوی دو گروه مورد هجمه قرار گرفته است؛ یک گروه به دلیل عدم آگاهی و کمبود اطلاعات دولت را به دلیل انجام این سفر و تفاهمهایی که به انجام رسانده مورد انتقاد قرار میدهند و گروهی دیگر برای مخالفت با دولت، دستاوردهای این سفر را به باد انتقاد میگیرند. به همین سبب، لازم است که اطلاعرسانی گسترده و شفافی در این زمینه صورت گیرد. این موضوع بر کسی پوشیده نیست که سند چشمانداز 20ساله حدود 10 سال پیش از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده و برای آنکه تا سال 1404 به هدفگذاریهای این سند در حوزههای مختلف دست پیدا کنیم، نرخ رشد اقتصادی ایران باید از چند سال پیش به سطح هشت درصد میرسید. باید بپذیریم که طی برنامه پنجم کشور دچار عقبماندگی تاریخی در حوزه اقتصاد شد و حتی اقتصاد ایران رشد منفی را نیز تجربه کرد. افزایش اشتغال، ایجاد توسعه و دستیابی به جایگاه برتر در میان کشورهای منطقه مستلزم آن است که رشد هشت درصد حاصل شود. حال آنکه دستیابی به این میزان رشد نیازمند سرمایهگذاری است و جذب این میزان سرمایه با سر دادن شعار محقق نمیشود. نتایج بررسیهایی که در زمان تدوین برنامه ششم صورت گرفت، نشان میدهد که ایران نیازمند 250 میلیون یورو سرمایه است که باید از طریق جذب منابع خارجی یا سرمایهگذاری مشترک به اقتصاد ایران تزریق شود. ایران دارای منابع طبیعی در حوزه نفت، گاز و معادن است. من بارها گفتهام که ریشه اقتصاد مقاومتی در خاک است و این به مفهوم جایگاه خاص بخش معدن برای تحقق این برنامه است. اکنون بخش معدن 620 هزار شاغل دارد که با سرمایهگذاریهای جدید میتوان 120 هزار شغل جدید به این بخش اضافه کرد. ضمن آنکه، هر یک واحد، سرمایهگذاری در بخش معدن حداقل سه واحد ارزش افزوده ایجاد میکند و افزون بر این منجر به افزایش اشتغال میشود و مناطق محروم را در مسیر توسعه قرار میدهد. گاهی فکر میکنم که افرادی که نسبت به جذب سرمایهگذاریها و زمینهسازی برای آن انتقاد دارند شاید هیچگاه طعم بیکاری را نچشیده یا در خانوادهای هستند که طعم بیکاری را نچشیدهاند. اکنون برای کاهش نرخ بیکاری راهکار دیگری جز ایجاد رونق وجود ندارد و این رونق در شرایط کنونی از طریق جذب منابع خارجی حاصل میشود. دولت اکنون با نفت زیر 30 دلار چه اقدامی میتواند انجام دهد؟ اکنون باید 35 هزار پروژه نیمهتمام به اجرا درآید که البته اکثر آنها غیراقتصادی هستند. در عین حال که باید حواسمان باشد که صنعت و استقلال اقتصادی ایران دچار خدشه نشود، باید مسیر پیشرفت و توسعه کشور را نیز هموار کرد. دولت از افراد دلسوز و انقلابی تشکیل شده و کارگزاران دولتی حساسیت ویژهای نسبت به حفظ استقلال کشور دارند. لازم است توضیح دهم که در یادداشت تفاهمهایی که به امضا رسیده، صرفاً ورود سرمایه مورد نظر نبوده و همراه آن باید تکنولوژی نیز وارد کشور شود و البته مشارکت ایرانیها نیز در آن لحاظ شود. آیا دولت چین که از جایگاه چندم دنیا اکنون به قدرت سوم اقتصادی تبدیل شده است، استقلال خود را از دست داده است؟ این کشور توانست با تخاذ سیاستهای اصولی، بالاترین میزان جذب سرمایهگذاری خارجی را داشته باشد و ذخایر ارزی خود را به حدود چهار هزار میلیاددلار برساند. دولت ایران نیز استقلال و حفظ عزت و اقتدار کشور را مد نظر دارد. اما به دلیل آنکه موسم انتخابات نزدیک شده است، هستند افرادی که منافع و پیروزی خود را در گرو سر دادن شعارهای سیاسی میبینند. همانها که حامی دولت نهم و دهم بودند و اکنون باید توضیح دهند که سرمایههای کشور را چه کردهاند.