تردیدی نیست که امروزه، معدن و صنایع معدنی با زندگی جوامع مختلف بشری تنیده شده است، به گونه ای که سرشاخه های آن همه روزه جلوی دیدمان است و به راحتی می توانیم آن را لمس کنیم. در خانه از ظروف آشپزخانه و سرویس غذا خوری گرفته تا آسفالت و قیر و آهن آلات بکار رفته در ساخت و ساز خیابان ها ، بزرگراه ها، فرودگاه ها، بنادر ، خطوط ریلی، ساختمان های مسکونی ، هتل ها، نیروگاه های برق و پتروشیمی و پالایشگاه های نفت و گاز همه و همه ریشه در منابع زیرزمینی و صنایع معدنی دارد که آثار خود را در صنایع مختلف نظیر خودروسازی، فولاد، سیمان ، پلاستیک و گردشگری نشان می دهد. به بیان دیگر معادن و صنایع معدنی تأمین کننده مواد اولیه مورد نیاز بسیاری از صنایع می باشد و از اساسی ترین و مهم ترین پایه های اقتصادی هر کشور به شمار می رود و در خود کفایی صنعتی، ایجاد اشتغال بالا و مولد، افزایش تولید نا خالص و رشد در آمد سرانه ملی نقش تعیین کننده ای دارد . در یک کلام می توان گفت معدن و صنایع معدنی در دل یک مدیریت کار آمد می تواند سنگ بنای توسعه پایدار هر کشوری باشد .
اما تصویر این بخش مهم اقتصادی در کشور ما چگونه است؟ فقدان زیربناهای فیزیکی، کمبود منابع برای تحقیق و توسعه، ریسک بالای اکتشاف و بهره برداری به دلیل کمبود اطلاعات پایه زمین شناسی قابل اتکاء ، زمان بر بودن اکتشاف و کند بودن بازگشت سرمایه، ناکافی بودن استانداردهای تولید و مصرف مواد معدنی، ضعف در بهره گیری از فناوری های پیشرفته، افزایش محدودیت های بین المللی، و تاثیر آن بر دریافت دانش فنی و تجهیزات تولیدی از خارج، پائین بودن عمر مفید تجهیزات معدنی ، نداشتن نظام جامع آماری و اطلاعات معدنی، ضعف در زیرساخت های حمل و نقل ، تأکید بر فرآوری مواد اولیه به صورت دستوری بدون توجه به مقتضیات اقتصادی و بازار جهانی ، پایین بودن فناوری اکتشاف و استخراج در ایران، عدم پذیرش پروانه بهره برداری معدن به عنوان وثیقه بانکی، محدودیت های قانونی و مقرراتی از جمله زیست محیطی و منابع طبیعی در مقابل سرمایه گذاری بخش خصوصی .
در دل چنین شرایطی ، مهدی کرباسیان وارث مدیریتی سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) می شود سازمانی که به گفته خودش طی سالهای 1390 و 1391 به اسم خصوصی سازی 21 هزار میلیارد تومان از سرمایه های این سازمان را در قالب رد دیون به نهادها و شرکت های عموماً غیرتخصصی واگذار کرده اند .
اگر «قدرت کار کردن به مدت های طولانی و بدون احساس خستگی» « قدرت سازماندهی» « انسان شناسی یا توان شناخت افراد» «اعتماد به نفس» «قدرت هماهنگ سازی» و «ویژگی های خلاقیت و کار آفرینی» را از مولفه های یک مدیر کارآمد در نظر بگیریم ، با توجه به شناخت دیرینه 32 ساله از مهدی کرباسیان در پست های مختلف مدیریتی این امید واری وجود دارد که بتواند این کشتی گرفتار در طوفان مشکلات را به ساحل نجات برساند. به ویژه آن که در طول دو سال گذشته نیز ره آورد کمی نداشته است .
در این ارتباط پای صحبت های مهدی کرباسیان در مقام رئیس هیات عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران نشستیم و سوالات خود را مطرح کردیم :
سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) از یک سو یک شرکت مادر تخصصی فعال در بخش معادن ایران است که چندین شرکت اصلی و دهها شرکت عملیاتی در زمینه های مختلف صنایع فولاد، آلومینیوم، مس، و مواد معدنی را مدیریت میکند. از سوی دیگر نهادی دولتی به شمار میرود که در جهت توانمندسازی بخش خصوصی در این بخش به ایفای نقش میپردازد. این دو نقش چگونه میتواند قابل جمع باشد؟
ایمیدرو به عنوان سازمان توسعه ای طبق اصل 44 قانون اساسی تلاش کرده نقش تصدیگری خود بر روند تولیدی محصولات و مدیریت مستقیم واحدهای تولیدی را کاهش دهد و به عنوان یک سازمان نظارتی و سیاستگذار در بخش معدن و صنایع معدنی فعالیت کند. به طوری که اکنون بسیاری از شرکتها را واگذار کرده و درصدد است شرکتهایی که واگذاری آنها ارجح است، وارد این فرآیند کند. در این میان، شرکتهایی همچون مرکز فرآوری مواد معدنی ایران و صندوق بیمه فعالیتهای معدنی به دلیل ذات درونی شان، ضروری است تحت نظارت مستقیم دولت باشند. همچنین ایمیدرو طرحهای توسعهای جدید را وارد مرحله واگذاری به بخش خصوصی کرده یا طبق قانون، پس از 3 سال بهره برداری، واگذار میکند .
از سیاستهای اصلی این سازمان، مشارکت بخش خصوصی در اجرای طرحهای معدن و صنایع معدنی است و ایمیدرو همواره این بخش را برای مشارکت در اجرای طرحهای تدوین شده یا در حال اجرا به حضور طلبیده است. اولویت واگذاری طرحها نیز در مرحله نخست، سرمایه گذاران بخش خصوصی داخلی است و تلاش میکنیم که در تامین تجهیزات طرحها، از سازندگان داخلی بهره ببریم .
با توجه به این که اجرای برخی طرحها نظیر گندله سازی و کنسانتره، سرمایه سنگینی نیاز دارد و سرمایه گذاران داخلی کمتر امکان اجرا به صورت انفرادی دارند، ایمیدرو بستر حضور شرکتها به صورت کنسرسیوم (متشکل از شرکتهای مختلف) را فراهم کرده است. به عنوان مثال، اخیراً برای اجرای طرح سنگان (گندله سازی و کنسانتره) از کنسرسیومهای واجد شرایط دعوت به عمل آمد .
بنابراین، ایمیدرو با هم اندیشی متخصصان و کارشناسان خبره خود، طرحهای توسعهای معدن و صنایع معدنی را تعریف و تدوین میکند و برای اجرای آنها، از مشارکت سرمایه گذاران بخش خصوصی دعوت به عمل میآورد .
علاوه بر این، انجام اکتشافات جدید و نیز ارائه تسهیلات بیمه ای، از جمله گامهایی است که ایمیدرو برای توانمندسازی و حضور بخش خصوصی برداشته است .
در این جا ضرورت دارد که از نقش ایمیدرو به عنوان سازمانی توسعه ای یاد شود که به کمک بخش خصوصی میآید تا مخاطرات را کمتر کند. به عنوان مثال در حوزه اکتشاف، مخاطره سرمایه گذاری بسیار بالا است. ممکن است سرمایه گذار در این حوزه، سرمایه گذاری کلانی هم انجام دهد اما هیچ معدنی پیدا نشود و یا معدنی باشد که ذخایر آن عیار پایینی داشته باشد و اقتصادی نباشد که عملیات استخراج، اجرایی شود. در این جا بخش خصوصی ضرر میکند. پس لازم است سازمانهای توسعه ای ورود کنند و تا زمانی که مطمئن شدیم معدن در آن جا وجود دارد، سپس از آن جا به بعد بخش خصوصی وارد شود. لذا تجمیع این دو در تضاد با یکدیگر نیست و آن چه که میتواند متضاد باشد این است که سازمان ایمیدرو و یا سازمان توسعهای اصرار بر بنگاه داری و نگهداری سهم و طرحها داشته باشد و طبق اصل 44 و قوانین موجود این تفکر در ایمیدرو وجود ندارد .
جایگاه سازمان در رقابت با جایگاه سازمانهای مشابه در منطقه و جهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاقی که برای این سازمان بزرگ که جایگاه ویژه ای هم در سطح بین المللی دارد (به علت این که ایران کشور معدنی است) افتاده این است که در سالهای 1390 و 1391 به اسم خصوصی سازی مبلغ 21 هزار میلیارد تومان از سرمایه های این سازمان را در قالب رد دیون به نهادها و شرکتهای عموماً غیرتخصصی واگذار کردند. این اتفاق باعث شد حرکت این سازمان قدرتمند به دلیل مسایل نقدینگی متوقف شود. البته تحریم و تغییرهای مدیریتی زیاد (طی سه سال، شش رییس هیات عامل عوض شد) هم تاثیرگذار بود. این اتفاقها موجب شد تا سازمان ایمیدرو از وظایف، تکالیف و اهداف خود دور شود. طرحهای متعددی که داشت، متوقف و یا کند شد و طرح جدیدی را هم نتوانست شروع کند .
در دولت فعلی با توجه به تعاملی که با دنیا دارد، امید به آینده و بهبود شرایط کسب و کار موجب شده تا سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در ایران علاقه مند شوند. به همین علت ایمیدرو تصمیم گرفت ابتدا طرحهای نیمه تمام را فعال کند ودر کنار آن در صحنه بین المللی نیز حضور داشته باشد. اما عملیاتی شدن این برنامهها بستگی به نتیجه مذاکرات بینالمللی و برداشته شدن تحریمهای موجود دارد، دلیل آن هم عدم امکان جابهجایی پول است. سرمایهگذاران داخلی هم به خاطر بحرانهای موجود، اکثراً مشکل نقدینگی دارند. نظام بانکی هم برای مهار تورم قفل شده است و نقدینگی هم تزریق نمیکنند .
چنانچه مزیتهای نسبی معادن و منابع طبیعی کشور و نیز موقعیت ترانزیتی و فاصله مناسب ایران با بازارهای مصرف آسیا و خاورمیانه را در نظر بگیریم و سرمایهگذاری، گردش مالی و میزان درآمد این بخش از تولید کشور را مورد توجه قراردهیم و به آن سهم بزرگ اشتغال کشور به ویژه در نقاط محروم را اضافه کنیم، آنگاه به بزرگی، اهمیت و حساسیت این بخش از اقتصاد کشور پی میبریم که جایگاه آن کمتر از نفت نیست .
باید تاکید داشت که مزیت نسبی معادن و صنایع معدنی ایران به حدی قابل توجه است که بلافاصله پس از افزایش نرخ ارز و سه برابر شدن نرخ دلار و همچنین تشدید تحریمها، این صنایع باتکیه بر ظرفیتها و تواناییهای خود، نه تنها تولید و درآمد خود را افزایش دادند و نیازهای کشور را تامین کردند، بلکه میزان ظرفیت صادرات بسیاری از معادن و صنایع معدنی کشور رو به افزایش گذاشت و چنانچه سیاستهای ارزی و صادراتی کشور در حمایت از صنایعی مانند فولاد به کار گرفته شود در شرایط رکود نسبی صنایع داخلی و کاهش تقاضا برای فولاد، میتوان از این ظرفیت بزرگ صنعتی کشور برای رشد بالای صادرات و ارزآوری حاصل از آن بهره برد .
ایران یکی از 15 قدرت معدنی جهان به شمار میرود و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب میآید. این در حالی است که تولیدات معدنی و صنایع معدنی ایران (غیر از نفت و گاز) تنها 6 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، علت یا علل آن را در چه میدانید؟
طی دهه های گذشته، به دلیل سرمایهگذاری های هنگفت روی صنعت نفت، پایه اقتصاد ایران بر این صنعت گذاشته شد و دولتها تمایل کمتری به سرمایهگذاریهای کلان روی دیگر بخشها نشان دادهاند. مشکلات پیش روی بخش معدن و صنایع معدنی نظیر ظرفیت پایین حمل و نقل ریلی، حجم اکتشافات پایین، حجم اندک تسهیلات آن هم با بهرههای بالا، نبود متخصصان در استخراج و فرآوری و غیره، موجب شده تا بخش خصوصی به عنوان میدان دار توسعه اقتصادی رغبت چندانی به حضور در این حوزه نداشته باشد. این در حالی است که بخش معدن ظرفیتهای بالقوه فراوانی از نظر میزان ذخایر و تنوع مواد معدنی داشته و دارد. به طوری که به اعتقاد ما، بخش معدن و صنایع معدنی میتواند در رقابت با صنعت نفت، اقتصاد ایران را شکوفا کند و حتی جانشینی برای این حوزه شود. از این رو، به صورت پایهای میزان سرمایهگذاری روی اکتشافات را به میزان قابل توجهی بالا بردیم به گونهای که اکنون برای 200 هزار کیلومتر مربع اکتشاف برنامه ریزی کرده و کار را شروع کردهایم. زیرا معتقدیم وقتی حجم ذخایر مشخص شد، بخش خصوصی با رغبت فراوان حضور مییابد .
در شرایط فعلی میزان اکتشافات معدنی انجام شده کشور تنها 7درصد است. کشوری که ظرفیت معادن سرب، روی، مس، آهن، طلا و گاهی اوقات هم عناصر نادر خاکی بسیار وسیعی دارد این سهم بسیار کم است. به همین دلیل فکر میکنیم در معدن و صنایع معدنی باید کار وسیعی انجام دهیم. در حوزه فولاد رتبه پانزدهم جهان را داریم و مطمئن هستم که اگر تلاش مناسبی انجام دهیم و بتوانیم به اهداف 1404 یعنی تولید بیش از55 میلیون تن برسیم و یا در حوزه مس بتوانیم طرحهایمان را زودتر تمام کنیم و یا در حوزه اکتشاف بتوانیم معادن جدید پیدا کنیم، به جایگاه شایسته خود میرسیم. در حوزه آلومینیوم به دلیل فراوان بودن و با ذخایر بالای گاز امیدواریم بتوانیم امتیاز کسب کنیم تا جایگاهمان را در دنیا بهتر کنیم. 68 نوع ماده معدنی در کشور کشف شده و به نظر میرسد اغلب عناصر نادر خاکی هم در ایران موجود باشد .
مدیریت دانشمحور جوهره فعالیت در بخش معدن و صنایع معدنی است، این مدیریت در جذب نیروهای متخصص و ارتباط با دانشگاهها و موسسات آموزشی ذیربط چگونه عمل میکند؟ آیا کلاً بخش معدن و صنایع معدنی کشور ظرفیت جذب فارغ التحصیلان این رشته ها رادارد یا خیر؟
اساسنامه ایمیدرو در رابطه با مدیریت دانش محور تاکید دارد که 25 درصد از سود خالص را میتوانیم در حوزه آموزش، تحقیق و پژوهش صرف کنیم. همانطور که میدانید در حال حاضر جذب نیرو در دستگاههای دولتی به میزان فارغالتحصیلان بخش معدن و صنایع معدنی امکانپذیر نیست اما ایمیدرو از پایاننامههای مرتبط با بخش معدن و صنایع معدنی حمایت میکند. ارتباط با دانشگاهها و موسسات آموزشی را در اولویت برنامههای خود قرار دادهایم و همهساله علاوه بر حمایت از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترا، همایشهایی نیز در بخش تحقیقات و پژوهش برگزار یا از آن حمایت میکنیم .
به نظر من یکی از راههای جذب فارغ التحصیلان بخش معدن و صنایع معدنی، این است که در معادن که عمدتاً خصوصی هستند، به کار گرفته شوند که این کار احتمالاً از طریق عضویت در سازمان نظام مهندسی معدن امکانپذیر میشود .
تجاریسازی طرحهای تحقیقاتی و پژوهشی، کمک بزرگی به توسعه بخش معدن و صنایع معدنی است. سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران هر ساله بودجه مناسبی را برای تحقیق و پژوهش در زمینه فعالیتهای بخش معدن و صنایع معدنی درنظر میگیرد و خط قرمزی در این زمینه ندارد .
اعتقاد داریم برنامههای پژوهشی آینده کشور را تضمین میکند، پس باید تلاش کنیم تا ارتباط بخش صنعت ومعدن و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی هر چه بیشتر افزایش یابد. باید زمینههایی فراهم شود که نتایج تحقیقات و پژوهشهای انجام شده در بخش معدن و صنایع معدنی، برای واحدهای صنعتی و معدنی کاربردی باشد.ایران جزو کشورهایی است که به هر میزان در بخش معدن و صنایع معدنی آن سرمایهگذاری شود، سودآوری و بازدهی مناسبی دارد؛ لذا تحقیق و پژوهش در بخش معدن و صنایع معدنی مغفول مانده و جای رشد بیشتری دارد .
بخش سخت افزاری معادن یعنی ماشین آلات و تجهیزات حفاری و حمل و نقل از بخشهای مهم و راهبردی توسعه و نوسازی معادن به شمار میرود و تردیدی نیست تحریمهای بین المللی لطمه های سنگینی به این بخش در کنار سایر بخشها وارد کرد. در نتیجه مدیریت جدید علاوه برسوء مدیریت گذشته وارث رشته نابسامانیهایی شد که به سامان آوردن آنها نیرو، سرمایه و زمان میطلبد. بفرمایید این مدیریت با چه تدابیری با این نابسامانیها به مقابله پرداخته است؟
یکی از مشکلات افزایش تولید در معادن این است که بیشتر تجهیزات و ماشین آلات آن از اروپا و کشورهای غربی وارد میشود که به دلیل تحریمها ورود آن به کشور با موانعی روبهرو است درحالی که این تجهیزات هیچ ارتباطی با انرژی هستهای ندارد، از این رو سرمایهگذاری در ساخت ماشینآلات معدنی میتواند در تحقق چشم انداز رونق معادن موثر باشد .
در واقع یکی از مهمترین مشکلات بخش معدن در سالهای اخیر استفاده نکردن از تجهیزات نوین و فناوریهای پیشرفته جهانی است، ضمن این که بسیاری از معادن دارای ماشینآلات فرسوده و قدیمی و دست دومی هستند که بعضی بالای ۵۰ سال در کشورهای دیگر کار کردهاند و به یکی از معضلات بهرهبرداری در معادن تبدیل شده اند .
تحریمها و رشد نرخ ارز، فرصتی گران بها بود تا مزیتهای نسبی و توان ایجاد شده درمعدن و صنایع معدنی کشور خود را نشان دهند. باید پذیرفت که تاکید کارشناسان و مدیران صنعتی کشور در سالهای اخیر مبنی بر توسعه زیرساختها و تقویت بنیانهای صنعتی و تولیدی چقدر به جا بوده و چه تاثیراتی بر فرآیند صنعتی کشور داشته باشد .
بدین منظور ایمیدرو در بهمنماه سال گذشته در تفاهمنامهای با بانک تجارت اخذ تسهیلات ۱۶۰ میلیارد تومانی برای واردات ماشینآلات معدنی را منعقد کرد. همچنین این سازمان در ابتدای سالجاری برای ارتقای این تسهیلات با بانک ملت وارد رایزنی شد و این بار قرارداد تسهیلات ۲۰۰ میلیارد تومانی را برای خرید ماشینآلات معدنی جدید امضا کرد. این در حالی است که پرداخت تسهیلات ۸۰ درصدی برای خرید ماشینآلات معدنی نیز از جمله اقدامات ایمیدرو محسوب میشود. بخش توسعه معادن نیز به سرمایهگذاریهای عمدهای نیاز دارد که این تفاهمنامهها گام بلندی در جهت تحقق آن خواهد بود .
از یک سو دستکاری طبیعت و تخریب محیط زیست دغدغه اصلی و دلنگرانی جدی دوستداران حفظ محیط زیست در هر کشور به شمار میرود و توسعه معدن و صنایع وابسته به آن همواره به این دغدغه و دلنگرانی دامن میزند. از سوی دیگر کار در معدن یکی از مشاغل سخت و طاقت فرسا به شمار میرود. هر روز هزاران کارگر معدن، جانشان در خطر است، هم از نظر بهداشتی و هم از نظر ایمنی آیا برنامههای توسعهای ایمیدرو هماهنگ و همخوان با برنامهها و دستورالعملهای سازمانهای حفاظت از محیط زیست و بهداشت حرکت میکند؟ و اگر پاسخ مثبت است مشخصاً بفرمایید در این زمینه چه اقداماتی صورت میگیرد؟
ایمنی و سلامت سرمایههای انسانی و حفاظت محیط زیست از اولویتهای ایمیدرو به شمار میرود و این مهم همواره مورد توجه واحدهای در حال بهره برداری و طرحهای توسعه قرار گرفته و تا کنون نیز توجه ویژه ای به محیط زیست، ایمنی و بهداشت
(HSE) در شرکتها و واحدهای تابعه شده است. نقش ما در صنایع و معادن بارز است و میتوانیم با انجام وظایف خود در حفظ محیطزیست و سلامت کارکنان حوزه معدن و صنایع معدنی در توسعه پایدار و حفاظت از منابع انسانی و مالی کوشا باشیم .
از این رو در جهت عملیاتی کردن این تفکر راهبردی و مهم، سال گذشته در آغاز به کار دولت یازدهم طی بخشنامه ای با عنوان الزامات ایمنی، بهداشت و محیط زیست (HSE) به واحدهای تابعه ایمیدرو ، از مدیران واحدها خواسته شد تا مفاد بخشنامه را مدنظر قرار دهند و شخصاً از حسن اجرای آنها اطمینان حاصل کنند. در این بخشنامه تاکید شده که تمام واحدهای تابعه ایمیدرو ملزم هستند با استفاده از ساز و کارهای موجود نسبت به مهار و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای (فرایندی و احتراق سوخت) اقدام کنند. همچنین رعایت استانداردهای هوای پاک، آیین نامه اجرایی قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا و آیین نامه اجرایی پیمان تغییر آب و هوا و معاهده کیوتو در تمام واحدهای تابعه الزامیاست. مطابق این بخشنامه، استقرار و حفظ سامانههای مدیریت محیط زیستISO14001 و مدیریت بهداشت حرفه ای و ایمنی 18001OHSAS در تمام شرکتها و طرحهایی که به بهره برداری میرسند، الزامیاست. از سوی دیگر، استفاده و به کارگیری هر گونه آزبست در فرایند تولید محصولات ممنوع است و واحدهای تابعه موظف هستند حداقل 10 درصد از مساحت کل و یا سطح بهره برداری را به فضای سبز اختصاص دهند و شرکتهای تابعه همچنین ملزم شدند همزمان با انتخاب تجهیزات و فناوریهای جدید، مشخصات آن را در زمینه میزان آلایندههای شیمیایی و فیزیکی، خروجیهای احتمالی و روشهای واپایشی(کنترلی) در نظر بگیرند.بر اساس این بخشنامه، رعایت قانون مدیریت پسماند و آیین نامههای مترتب بر آن برای تمام واحدهای تابعه لازم الاجرا و اقدام به هر عملی که موجبات آلودگی آب را فراهم کند، ممنوع است و اعمال مدیریت فاضلاب و آیین نامههای مربوطه شامل آیین نامه جلوگیری از آلودگی آب ضروری است .
باید پذیرفت محیط زیست یکی از اصلیترین نیازهای بشر است و اگر به آن کم توجهی کنیم نسل کنونی و نسلهای آینده دچار مشکل میشوند. ولی متاسفانه هنوز در رعایت موارد زیست محیطی ضعیف هستیم. در حوزه حفظ محیط زیست باید توجه داشته باشیم که دچار افراط و تفریط نشویم. به عنوان مثال چون در محلی تعداد اندکی، گونه گیاهی وجود دارد یا تعداد کمیحیوانات خاص وجود دارد،بیاییم به خاطر آن یک مرتبه یک منطقه چند هزار کیلومتری را برای بهره برداری ممنوع کنیم. در این صورت با این ممنوعیت مساله اشتغال چه میشود؟ تکلیف آن منابع خدادادی چه میشود؟ از طرف دیگر هم نباید افراط کنیم. به عنوان مثال به دلیل این که اشتغال ایجاد شود محیط زیست را فراموش کنیم .
به نظر من باید راهکار پیدا کرد و راهکار این است که به هر صورت باید شرکتها را مکلف کرد که به محیط زیست توجه کنند. یک خاطره برای شما تعریف کنم. سال 1368 بازدیدی داشتم از یکی از بزرگترین شرکتهای فولادسازی دنیا در برزیل. این شرکت وسط جنگل قرار داشت و باور نمیکردم وسط جنگل اجازه دهند تا شرکت فولادسازی فعالیت کند. با مدیرعامل کارخانه صحبت کردم و پرسیدم با محیط زیست چه میکنی؟ گفت "محیط زیست به شرطی اجازه داده این کارخانه اینجا فعالیت کند که به میزان هر یک میلیون تن فولاد، یک تن عسل از زنبورهای همان محل تحویل دهیم. میدانید که زنبور عسل جزو حساسترین موجودات است و اگر هوا و شرایط نامساعد باشد زنبورعسلها یا کوچ میکنند یا میمیرند لذا بیشتر از این که تولید فولاد برایمان مهم باشد تولید عسل مهم است. محیط زیست به نسبت تولید فولاد عسل تحویل میگیرد و به مسائل دیگر کاری ندارد، اگر میزان تحویل عسل کاهش پیدا کند باید میزان تولید فولاد کاهش یابد و اگر نتوانیم عسل تولید کنیم باید تولید فولاد را متوقف کنیم." این آقای مدیر عامل فولاد در ادامه صحبتهایش گفت :"مجبورم هر روز صبح اولین گزارشی که در دفترم میبینم گزارش تولید عسل روز قبل باشد و اگر از حد مشخص کمتر باشد تمام وقتم را میگذارم که ببینم مشکل کجاست و کجای کار ایراد داشته تا تولید عسل به حد مشخص شده نرسیده است!."این یک نکته ظریف است. به تازگی از یکی از کارخانههای فولاد هند بازدید داشتم. هنگام ورود به کارخانه دیدم درختهای انبه کاشته اند. چراکه محیط زیست گفته بود در این منطقه باید انبه پرورش دهید و کاشت این درختها موجب شده بود تا اقتصاد منطقه درست شود چون به مردم منطقه وام داده بودند تا انبه بکارند.با این کار هم به اقتصاد مردم، هم به محیط زیست و فضای سبز و هم تولید فولاد کمک شده بود. اینها مواردی است که باید با محیط زیست تفاهم کنیم و راهکار پیدا کنیم هم میزانی از هزینه قیمت تمام شده واحدهای تولیدی میتواند برای حفاظت از محیط زیست سرمایهگذاری شود. به نظرم اگر از افراط و تفریط بپرهیزیم و رابطهای منطقی بین محیط زیست و معدن و صنایع معدنی برقرار کنیم هر دو برنده هستیم و منافع ملی حفظ میشود .
معادن از جمله بخشهای مهم اقتصادی کشور است که از اکتشاف تا بهره برداری نیاز به سرمایه گذاریهای هنگفت با خطرپذیری بالا دارد. لذا بنگاههای مالی نظیر بانکها تمایل چندانی برای ورود به این بخش ندارند و بخش خصوصی بدون اتکا به این بنگاههای مالی قادر به سرمایه گذاری در این بخش نیستند. ایمیدرو برای مقابله با این چالش و جذب سرمایه گذاریهای داخلی به ویژه سرمایه گذاریهای خارجی در این بخش چه برنامههایی را پیش رو دارد؟
نظام بانکی کشور چند مشکل دارد. اولین مورد بدهیهای معوق است که موجب شده تا سامانه بانکی کمابیش قفل شود. در حال حاضر حدود صدهزارمیلیارد تومان بدهی معوق بانکی وجود دارد. در نتیجه بانکها نمیتوانند پول تازه به صنایع معدنی و معادن تزریق کنند. دومین مورد نرخ بهره بالا است که البته تاحدی قابل قبول است به دلیل آن که نرخ تورم بالاست و پول مردم را باید پس بدهند. اما این نرخهای 20درصد به بالا موجب میشود هم صنایع معدنی غیراقتصادی شوند و هم غیرقابل رقابت باشند. اینها عواملی هستند که سرمایه گذاری را دچار خدشه میکند. سومین نکته دیوانسالاری نظام بانکی است. در کشورهای پیشرفته دنیا بانکها در حقیقت عامل اصلی سرمایه گذاری و توسعه هستند. سرمایهگذار حداکثر بین ده تا پانزده درصد را میآورد و بقیه را سامانه بانکی میدهد. در کشور ما متاسفانه به دلیل بحران، نظام پولی کشور محدودیت و کاستیهای فراوان دارد. یکی از بزرگترین مشکلات این است که سامانه بانکی ما به شبکه بینالمللی وصل نیست و نمیتوانیم از منابع جهان استفاده کنیم. یکی از عوامل موفقیت چین که توانست سالها نرخ رشد بالای ده درصد و حتی رشد سیزده و چهارده درصد را تجربه کند و این کشور را به جایگاهی بالا برساند این است که منابع ذخیره ارزی آن چندهزارمیلیارد دلار شده است و کشورهای پیشرفته دنیا روی این کشور حساب میکنند .
در سال 1368 به این کشور سفر کردم، دیدم همه امکانات را دارند و تنها مشکل آنها نقدینگی و سرمایهگذاری است. چین حالا بزرگترین تولید کننده مواد معدنی است و در رابطه با مس، آلومینیوم و فولاد و بقیه محصولات بین 45 تا 60 درصد تولید دنیا در این کشور مستقر است. زمانی که چین دچار تب اندک اقتصادی میشود دنیا تکان شدید میخورد. به عنوان مثال این کشور، امسال در رابطه با تولید فولاد، میزان مصرف سنگ آهن خود را کاهش داد و موجب شد قیمت سنگ آهن چهل تا پنجاه درصد افت کند زیرا در دنیا مصرف کننده بزرگی است. منظور از این صحبتها این است که چینیها رفتند به سمتی که درهایشان را برای جذب منابع و سرمایهگذار خارجی بازکنند. حالا پول دنیا در چین سرمایهگذاری میشود و ما از این مزیت محروم هستیم. اولین مشکل ما تحریمهای خارجی و تشدید آن است و دوم ارتباطات ناموزون سامانههای بانکی و دیوان سالاری به ما این اجازه را نمیدهد و فقط سرمایههای داخلی به کار گرفته میشود که آن هم بسیار محدود است. این اتفاقات به هر صورت سرعت توسعهای ما را کند میکند .
در حوزه فلزات گرانبها مشارکت و ظرفیتهای بهرهبرداری به ویژه برای بخش خصوصی چگونه است؟
در دنیا توجه ویژهای به فلزات گرانبها میشود. در کشور ما فلزات گران بها و مواد نادر مثل طلا، نقره، تیتانیوم و وانادیوم بسیار گرانبها و ارزش مند هستند اما در این حوزه در کشور ما کار کمیصورت گرفته است، حتی بخش خصوصی هم توجه کمیبه این موضوع داشته است. به غیر از بحث اورانیوم بخش خصوصی اجازه ورود به حوزه فلزات گران بها را دارد و مشکلی از این بابت نیست .
بخش معدن و صنایع معدنی حرف نخست را در توسعه پایدار میزند، چه از نظر تولید فولاد و سیمان در توسعه صنایع مسکن و شبکه ریلی و مترو، چه از نظر تولید مس در توسعه شبکه برق کشور و چه از نظر تولید شن و ماسه و قیر در توسعه جادههای کشور و ... با این وجود میبینیم این بخش از توجه جدی مغفول مانده است و اهمیت آن آن چنان که باید در رسانه ها بازگو نمیشود. برنامه های شما برای بیشتر شناساندن این سازمان چیست؟
بله، این موضوع را قبول دارم. آماری که در حوزه معدن ارایه میشود در بهترین حالت حدود یک درصد است و با صنایع معدنی میگویند شش درصد که این عدد بسیار کم است. در کشورهای پیشرفته این عدد تا بیست درصد هم میرسد. این مسئله نشان میدهد که باید در این حوزه کار بیشتری انجام دهیم. به خصوص که این صنعت پیشران توسعه است. در حقیقت یک معدن میتواند دهها یا صدها واحد صنعتی و با اشتغال بالا ایجاد کند و در کنار آن زمینه ساز تجارت و صادرات باشد. طی یک سال اخیر چند اتفاق افتاده است. یکی رویکرد به اقتصاد مقاومتی است که بخشی از آن اتکا به ظرفیتهای معدن و صنایع معدنی است و دیگری توجه دولت و مجلس به این حوزه است. امیدواریم در آستانه برنامه ششم به این حوزه توجه ویژهای شود. منظور این نیست که پولی داده شود بلکه باید زمینههای سرمایهگذاری و توسعه را با راهکارهای قانونی و اصلاح برخی قوانین و مقررات "که به نظرم اهمیت دومیاز اولی بیشتر است" فراهم کرد. در سازمان توسعه و نوسازی معدن و صنایع معدنی، سازمان گسترش و پتروشیمی اساسنامههای خوبی داریم و میتوانیم پیشران باشیم. از طرفی منابع ما را به عنوان رد دیون واگذار کرده اند. به همین علت نیاز به قانون جدید نداریم بلکه باید برخی قوانین اصلاح و برخی قوانین هم حذف شوند .
همان گونه که به اهمیت بالای بخش معدن و صنایع معدنی در اقتصاد اشاره میکنید، ایمیدرو نیز با علم به این امر، با برگزاری جلسات مختلف با تشکلهای معدنی و صنایع معدنی، نمایندگان مجلس و هیات وزیران، جایگاه بالای این بخش را مطرح کرده است. خوشبختانه رسانهها کم کم نسبت به این حوزه توجه نشان میدهند و در اخبار، گفت و گوها و یادداشتهایی که روزانه منتشر میشود، دغدغهها، انتظارات و چالشهای پیش روی بخش معدن و صنایع معدنی بازگو میشود و از این نظر خوشحالیم که به هر حال، جامعه به تدریج نسبت به این بخش حساس و علاقه مند شده است .
رسالت ما نیز این است که اهمیت بالای بخش معدن و صنایع معدنی را در بین آحاد جامعه نهادینه کنیم زیرا همان طور که میدانید اگر در این حوزه سرمایهگذاری مناسبی صورت گیرد، علاوه بر این که در همه نقاط کشور میتوانیم اشتغال زایی کنیم، شاهد بهبود وضعیت اقتصادی و رشد تولید ناخالص ملی نیز خواهیم بود و در عین حال، از اقتصاد نفتی که با یک تکانهی قیمت، اقتصاد ما را دچار تزلزل میکند، رها میشویم و به یک اقتصاد پایدار دست پیدا میکنیم. چرا که سایر کشورها به ذخایر غنی و ارزشمند کشورمان احتیاج دارند و بدون شک، بازارهای بین المللی بالقوهای پیش رو داریم .
تردیدی نیست که کارشناسان و متخصصان سازمان در زمینه کشف و استخراج به تجربیات گرانسنگی دست یافته اند. آیا صدور دانش فنی در این بخش در دستور کار سازمان قرار دارد؟
نیروی انسانی یکی از سرمایههای اصلی هر دستگاهی محسوب میشود و ایمیدرو نیز این موضوع را بسیار با اهمیت قلمداد میکند به طوری که با برنامه ریزیهای انجام شده هر ساله برای افزایش دانش نیروهای خود از طریق برگزاری دوره های آموزشی تلاشهای چشمگیری انجام میدهد .
این تلاشها اکنون به ثمر نشسته و باعث شده با استفاده از دانش متخصصان ایمیدرو علاوه بر این که بسیاری از طرحهای بخش معدن و صنایع معدنی توسط نیروهای داخلی انجام میشود، بلکه در برخی از بخشها مانند سیمان و فولاد صاحب دانش فنی شده ایم و اقدام به صدور خدمات فنی مهندسی در خارج از مرزهای کشور کرده ایم. از جمله آنها میتوان به احداث کارخانه سیمان در کشورهای سوریه و ونزوئلا اشاره کرد. کارخانه سیمان سرواسول ونزوئلا که یک میلیون تن ظرفیت سالانه آن است ، با تلاش متخصصان شرکت احداث صنعت وابسته به ایمیدرو به پایان رسیده و جزو یکی از کارخانههای پیشرفته سیمان در جهان است .
حمل محمولههای معدنی توسط شبکه ریلی با چه مسائلی دست و پنجه نرم میکند؟ چالشهای پیش رو از جمله مشکلات گلوگاهها چه تاثیری بر روی حمل محموله ها گذاشته است. ضمن این که راهآهن گفته اگر انشعابات را کارخانهها بکشند راهآهن آماده همکاری برای اتصال این انشعابات به شبکه ریلی هست و نیاز به همکاری و مشارکت دو جانبه دارد. بیشتر چالشهای موجود در بخش ریلی را توضیح دهید .
در خصوص حمل و نقل ریلی چند چالش داشتیم. طی جلساتی با مدیرعامل و مقامات راه آهن خیلی علاقمند بودند که عقب ماندگی موجود را جبران کنند. قرار بوده در حوزه ریل سرمایه گذاریهایی انجام شود. اما در برخی از بخشها هیچ سرمایه گذاری انجام نشده است. یکی از مشکلات ما در حوزه سنگان است. زمانی این پروژه به طور کامل به بهره برداری برسد بین 17 تا 20 میلیون تن محصولات و بار خواهیم داشت. ریل در برخی نقاط گلوگاه دارد و باری را نمیتواند جابه جا کند. هنوز رقابت بین ریل و جاده وجود ندارد و کامیون در برخی مواقع یا ارزانتر است یا زمان کوتاه تری به نسبت ریل برای جابه جایی به همراه دارد. در برخی نقاط توسعه ریل محدودیت دارد و نیاز است هم سرعت سیر افزایش پیدا کند و هم این که برخی مسیرها دو خطه شوند. مسئله دیگر مدت زمان تخلیه و بارگیری است اما کامیون در هر جایی میتواند تخلیه انجام دهد. تجربه خوبی را فولاد مبارکه داشته و با تاسیس شرکتی واگن خریداری کرده است. شرکتهای بزرگ هم برنامه مشابهی در دست اقدام دارند. خوشبختانه مدیریت جدید راه آهن تفکرات خوبی دارد و دولت هم نگاه ویژهای به توسعه راه آهن دارد. در نتیجه امیدوارم این طرحها زود تر به بهره برداری برسند که بی تردید در سرعت توسعه و رشد معادن و صنایع معدنی کاملا تاثیرگذار هستند .
منبع:
ایمیدرو - جهان معدن